اگر روزی گذرتان به کوچه عباسقلیخان در پایینخیابان افتاد، چنددقیقهای را برای قدمزدن و نگاهکردن در همین کوچه وقت بگذارید؛ جایی که یک طرف کوچه خسته از ساخت ساختمانها و آپارتمانهای جدید است، ولی آن طرف دیگر، خانههای خاص قدیمی قصههای بسیاری دارند.
از یکی از این خانهها فقط دیواری باقی مانده است که دورتادور آن را حصار کشیدهاند. درست جلو آن، خانه دیگری است با در و پنجرههای آبی که هزارقفله شده است و تارهای عنکوبت درهمتنیده روی قفلها نشان از سالها خاموشی آن دارد، اما در همسایگی این خانه که «غفوری» میخوانندش، خانه تاریخدار دیگری هم هست که خلاف آنها درش باز است؛ حیاطی بزرگ با بنای دوطرفه که بیشتر از اینکه پنجرههای چوبی با نقشونگارهای رنگیاش به چشم بیاید، کجسلیقگی در مرمتش توی ذوق میزند و به قول منیژه محمدی، دختر مرحوم محمدی، گچ و سیمان زدن به سقف و دیوارهای تاریخیاش ابهت آن را گرفته است.
این خانه که با نام «محمدی» شناخته میشود و ثبت ملی است، سالها دست مسافرها و کاسبها افتاده است.
با وجود اینها، اگر دستی روی این خانه دوطبقه پانصدمتری قاجاری کشیده شود، میشود همان خوشقوارهای که تاجر فرش مشهد در آن زندگی میکرد.
درست در کوچه شهیدحاجیحسنیکارگر3(محمدیه) که انتهای کوچه عباسقلیخان است، خانه محمدی پشت دیوارهای بندکشیشده بلند حیاط قرار دارد؛ خانهای پانصدمتری که ساختش به دوران قاجار برمیگردد. گویا در آن زمان تاجری به نام صرافزاده سفارش ساخت آن را داده است.
شصتهفتادسال ساکن شده است و درنهایت علیحسن محمدی که تاجر فرش بود و کسبوکارش نزدیک حرم مطهر، این خانه را از آقای صرافزاده خرید. آنطور که منیژه، دختر مرحوم محمدی، میگوید، آنها با خانواده عمویشان تا 33سال پیش در این خانه ساکن بودهاند.
خانه محمدی که 16سال پیش ثبت ملی شده است، فقط یک ورودی از در حیاط دارد و پس از گذر از دالان، صحن آن پیداست
خانه محمدی که 16سال پیش ثبت ملی شده است، فقط یک ورودی از در حیاط دارد و پس از گذر از دالان، صحن آن پیداست. خانهها در یک طرف حیاط ساخته شده و تزییناتشان کاشیکاری و آجرکاریهای زیبایی است، اما متأسفانه بیشتر آجرکاریها و دیگر بخشهای نما تخریب شده است. البته کاشیکاریها همچنان پابرجاست. این خانه 2طبقه و 11اتاق دارد و برخی اتاقها تزیینات بینظیری از گچبری و نقاشی دوران قاجار را هنوز به یادگار دارد.
البته در کنار تزیینات و نما، آنچه این خانه را خاصتر کرده، جهتگیری یکی از اضلاع حیاط به سمت قبله است؛ موضوعی که علی اصغری بنای قدیمی طبرسی، در توضیح آن میگوید: درگذشته مردم معتقد بودند باید خانه به جانب قبله باشد. چون این رعایت زاویهها باعث میشد بیشترین میزان سایه در ساعات تبآلود تابستان و بیشترین نفوذ نور و حرارت خورشید در زمستان نصیب خانه شود.
این روزها خانه تاریخی محمدی سرپاست، اما ظاهر آن ترکیبی از نوساز و قدیمی است. روی بخشی از نما که در پی بیتوجهیها به مرمت فرو ریخته، سیمان سفید کشیده شده و حتی در گوشهای از حیاط اتاقهای جدید اضافه شده است. از طرف دیگر، در برخی اتاقها سقف چوبی با ابزارهای امروزی ساختوساز جایگزین شده است.
اگر زائر در آن رفتوآمد نکند، مثل دیگر خانههای تاریخی زیر برف و باران تاکنون به تلی از خاک تبدیل شده بود
منیژه محمدی در توضیح این موضوع میگوید: در این خانه بزرگ که قدیم با دیواری به 2نیم شده بود، من و 7خواهر و برادر دیگرم کنار پدر و مادرم زندگی میکردیم. 33سال پیش از اینجا رفتیم و به مدت 15سال خالی بود. بعد از آن خانه را دست سرایدار سپردیم و او اتاقها را به زائران و کاسبها اجاره میدهد.
طبق گفتههای او، خانه ثبت ملی است، اما میراثفرهنگی برای مرمتش اقدامی نمیکند و اگر زائر هم در آن رفتوآمد نکند، مثل دیگر خانههای تاریخی زیر برف و باران تاکنون به تلی از خاک تبدیل شده بود.
او میگوید: هر 10سال هم به این خانه سر نمیزنیم و قصد فروشش را داریم تا شاید کسی بتواند از آن استفاده بهتری کند.
خانه تاریخی محمدی که هرروز بیشتر از قبل با سیمان و گچ از حالت قدیمی درمیآید، شاید دیگر برای صاحبش ارزشی نداشته باشد، اما تاریخدار است و نشانهای از فرهنگ و تمدن ایرانی را دارد و کاش متولیان پیش از نابودیاش فکری برای مرمت آن کنند که قابلیت تبدیلشدن به هتل سنتی را دارد.